بخند
 
 
پنج شنبه 14 اسفند 1398برچسب:, :: 19:19 ::  نويسنده : امير

دوستان عزيز لطفا به فروم سايت هم بريد و حال كنيد

منتظر حضور پر شورتان هستم

اين هم از آدرس:

www.aktanz.loxblog.com/forum

 



دو شنبه 4 اسفند 1398برچسب:, :: 17:42 ::  نويسنده : امير

ارادت داريم خدمت تمامي عزيزاني كه لطف كردن و قدم رنجه كردن

 

 

و

 

به وب من سر زدن

 

 

راستي حالا كه شما تا اينجا اومديد يه نظر هم بدين

با تشكر بي سر و ته



دو شنبه 3 فروردين 1398برچسب:, :: 19:39 ::  نويسنده : امير

   

 

 



جمعه 8 بهمن 1395برچسب:سحابی, :: 16:23 ::  نويسنده : امير

 

 

 

    

 

                               سحابی کله اسبی



جمعه 29 خرداد 1395برچسب:, :: 10:46 ::  نويسنده : امير

یه روز کاغذ می خوره تو سر حیف نون. حیف نون جا در جا می میره!
کاغذ رو بر می دارن نگاه می کنند، می بینن توش نوشته: "دو تا آجر"!

 



جمعه 28 خرداد 1395برچسب:توريست,تلگرام,اينستاگرام, :: 9:55 ::  نويسنده : امير

تلگرام و اینستاگرام تو ايران ﺛﺎﺑﺖ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ:

.

.

 ﻧﻮﺩ ﺩﺭﺻﺪ ﺩﺧﺘﺮﺍﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺧﻮشگلن ﻭ نوﺩ ﻭ ﭘﻨﺞ ﺩﺭﺻﺪ ﭘﺴﺮﺍ ﺧﻮﺵ ﻫﯿﮑﻠﻮ ﻗﺪ ﺑﻠﻨﺪﻥ…
 ﻭ ﺍﯾﻨﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﻣﯿﺒﯿﻨﯿﻢ ﺗﻮﺭﯾﺴﺘﻦ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﯿﺮﻥ…!

 



جمعه 28 خرداد 1395برچسب:تور اروپا, :: 9:48 ::  نويسنده : امير

ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻣﻦ ﻭﺍﺳﻪ ﺗﻌﻄﻴﻼﺕ ﺑﺎ ﻳﮏ ﺗﻮﺭ ﻋﺎﺯﻡ ﺍﺭﻭﭘﺎ ﺑﻮﺩﻡ

.

.

ﻣﻨﺘﻬﺎ ﺗﻮﺭ ﺳﻮﺭﺍﺥ ﺑﻮﺩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﺗﻮ ﺣﻴﺎﻁ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ

.

.

.

.

خخخخخخخخخ



پنج شنبه 27 خرداد 1395برچسب:, :: 13:28 ::  نويسنده : امير



شنبه 24 بهمن 1394برچسب:, :: 19:57 ::  نويسنده : امير

سلام

از اين به بد مي خوام تغيير كنم به اميد خدا

به خاطر گناهام..............

به خاطر اشتباه هام..............

معذرت مي خواهم از همه...........

ببخشيدم...................

خدا يا ببخشم



سه شنبه 17 آذر 1394برچسب:, :: 19:19 ::  نويسنده : امير

يه جوك تازه بلد شدم:

 

 

 

يه مرده ميخوره به نرده بر ميگردهزبان درازیآرامآرام



یک شنبه 5 مهر 1394برچسب:ويديو,علمي,چيستا,زيبا, :: 16:31 ::  نويسنده : امير

پرواز علمي

http://www.chistaa.com/images/media/years_of_light/6A1057-b.swf

باتشكر از سايت چيستا



چهار شنبه 17 شهريور 1394برچسب:جوك جديد,طنز,مطالب خنده دار,عكس خنده دار,و,,,, :: 18:4 ::  نويسنده : امير

جواب ایرانی ها به اس ام اسیه ناشناس :

دهه پنجاهی: حتما” اشتباه فرستاده

دهه شصتی: بعدچندبارتکرار: شما؟

دهه هفتادی:هنوز عرقه پیام خشک نشده u؟

دهه هشتادی : کدوم یکی هستی؟

اینطور پیش بره نودی هاشماره ناشناس ندارن



چهار شنبه 15 شهريور 1394برچسب:جوك جديد,طنز,مطالب خنده دار,عكس خنده دار,و,,,, :: 18:1 ::  نويسنده : امير

اشعار طنز و خنده دار استفاده بی رویه از تلفن همراه

در مذمت استفاده بی رویه و غیر منظقی از تلفن همراه و شبکه های اجتماعی آنلاین.
 
عمر خود را پای بازی باختیم/ زندگی های مجازی ساختیم
گرچه از گوشی شدیدا خسته ایم/ ما به نت آلاتمان وابسته ایم
زندگی مان را مجازی زیستیم/ در حقیقت هیچ چیزی نیستیم
چت نمودم در ترافیکِ شدید/ تا ترافیکِ نت من ته کشید
«ما چو مرغانی حریص و بی نوا»/ در کف نت مانده ایم آه ای خدا
ای خدا جانم، مده این قدر گیر/ جان بگیر از من، ولی نت را مگیر
نور چشمانم! چراغ وای فای!/ وای بر هر جای بی نت، وای وای
در گروهم یک مدیر لایقم/ چون که شادی می‌گذارم لای غم
فیلتر و سانسور و قیچی چون بد است/ در قوانین گروهم آمده است:
«هیچ آدابی و ترتیبی مجوی/ هرچه می خواهد دل تنگت بگوی»
چت بکن با هرکه در دافان سر است/ «این خطا از صد ثواب والاتر است!»
شِیر کن هر مطلبم را زود زود/ شعر و عکس و متن من را، پس درود-
-بر نژاد آریایی‌ ات عزیز/ پست من را این ور و آن ور بریز
در اینستا من دلم از غم شکست/ وزن شعرم از غمش در هم شکست
من هوادار هنرمندی شدم/ کز کرامات عجیبش بی خودم:
مانکنی، سیمین تنی، دل آهنی/
ون یو واچ هِر، ویل سِی ( when you watch her,will say) الله توت منی!
دائما می گویم: ای اِندالخفن/ فالورهایت از اینجا تا پکن
پُست هایت پشت پَستان خم کند/ پشتِ مویت روی آنان کم کند
منتقد که خورده نقدت می کند/ دارد اینگونه حسادت می کند
تا که هرجایش بسوزد هی بگو / بغبغو آی بغبغو آی بغبغو
منتقد گر باز الحاحی کند/ چاکرت هرچه در او خواهی کند
ای جگر، عشق تو دل را کند، خورد/ قلوه ام با معده ام پیوند خورد
ما ببو هستیم و تو اسطوره ای/ما یخیم اما تو هاتی، کوره ای
...بگذریم از این من بی فکرمان/ این من اسطوره ساز و قهرمان
گرمی هر خانه کم کم سرد شد/ رنگ دنیا رفته رفته زرد شد
از قطار زندگی جا مانده ایم/در میان جمع تنها مانده ایم
ما خودی برتر از این خود داشتیم/ خود غلط بود آنچه می پنداشتیم


چهار شنبه 13 شهريور 1394برچسب:جوك جديد,طنز,مطالب خنده دار,عكس خنده دار,و,,,, :: 17:57 ::  نويسنده : امير

یک ساعته اومدم کلبه و در اتاقمم بستم که دارم درس میخونم الان بابام اومده میگه دخترم داری چیکا میکنی؟گفتم دارم درس میخونم میگه بیا کتابتم ببر که بهتر متوجه شی !...تصویر: /weblog/file/forum/smiles/1.gif



چهار شنبه 11 شهريور 1394برچسب:جوك جديد,طنز,مطالب خنده دار,عكس خنده دار,و,,,, :: 17:54 ::  نويسنده : امير


تو خیابون یه مرد میانسالی جلومو گرفت , گفت
آقا ببخشید, مادر من تو اون آسایشگاه روبرو نگهداری میشه, من روم نمیشه چشم تو چشمش بشم چون زنم مجبورم کرد ببرمش اونجا, این امانتی رو اگه از قول من بهش بدید خیلی لطف کردید.
قبول کردم و کلی هم نصیحتش کردم که مادرته بابا, اونم ابراز پشیمونی کرد و رفتم داخل آسایشگاه, پیر زن رو پیدا کردم, گفتم این امانتی مال شماس, گفت حامد پسرم تویی؟
گفتم نه مادر, دیدم دوباره گفت حامد تویی مادر؟
دلم نیومد این سری بگم نه , گفتم آره, پیرزنه داد زن میدونستم منو تنها نمی ذاری,
شروع کرد با ذوق به صدا کردن پرستار که دیدی پسر من نامهربون نیست؟
پرستاره تا اومد گفت شما پسرشون هستید؟
تا گفتم آره دستمو گرفت, گفت 4 ماه هزینه ی نگهداری مادرتون عقب افتاده , باید تسویه کنید
حالا از من هی غلط کردم واینکه من پسرش نیستم ولی دیگه باور نمی کردن
آخر چک و نوشتم دادم دستش, ولی ته دلم راضی بود که باز این پیر زن و خوشحال کردم , هر چند که پسرش خیلی ... بود.
اومدم از پیرزنه خدافظی کنم تا منو دید گفت دستت درد نکنه , رفتی بیرون به پسرم حامد بگو پرداخت شد , بیا تو مادر!!!



چهار شنبه 11 شهريور 1394برچسب:جوك جديد,طنز,مطالب خنده دار,عكس خنده دار,و,,,, :: 17:53 ::  نويسنده : امير

حموم رفتن زمان ما :
میرفتیم تو حمومتصویر: /weblog/file/forum/smiles/1.gif
یه شیرو باز میکردیم، دندونامون میریخت کف حموم از سرما!تصویر: /weblog/file/forum/smiles/16.gif
اون یکیو باز میکردیم، مث آب سماور در حال جوش بود!تصویر: /weblog/file/forum/smiles/35.gif
یه عر میزدیم از سوزش،تصویر: /weblog/file/forum/smiles/28.gif
مامانمون مى زد پس کله مون که اذیت نکن، آروم بگیر.تصویر: /weblog/file/forum/smiles/32.gif
بعد با اون صابون زرد گنده ها که مثه چرکِ خشکیده بود، میفتاد به جونمون
تا حدى که چشمامون از کاسه دربیاد!
یعنى ما از نظر مامانمون کثافتى بودیم که میخوایم در مقابل نظافت مقاومت کنیم!
بعد یه جورى چنگ میزد موهامونو که انگار داعش به شپشا حمله کرده
بعدش با شامپوى پاوه کل هیکلمونو غربال گرى میکردن!
بعد از همه اینا جان گُدازترینش کیسه کشیدن بود!
دو لایه از پوستمونو بر میداشتن،
فک میکردن چرکه! باز ادامه میدادن.
بعدِ حموم صدتا لباس تنمون میکردن،
یه روسرى به کله مون، یه یقه اسکى هم روى همش.
بعد از شدت کوفتگى و خستگى بیهوش میشدیم، میگفتن: ببین چه راحت خوابیده!!



چهار شنبه 11 مرداد 1394برچسب:, :: 16:25 ::  نويسنده : امير

شما تا کي بازين؟
.
.
.
.
.
.
.
.
سوال ايرانيا از مغازه دار وقتي نميخوان خريد کنن و بپيچونن



چهار شنبه 9 مرداد 1394برچسب:, :: 16:16 ::  نويسنده : امير

چایی نبات تو خونه ما نقش مدرسان شریف رو داره
دندونت درد میکنه… چایی نبات
معده درد میکنه… چایی نبات
جاییت زخم شده… چایی نبات
درس داری؟ چایی نبات
بی خوابی؟ چایی نبات
چی؟ چایی نبات
کی؟ چایی نبات
کجا؟ چایی نبات



چهار شنبه 8 مرداد 1394برچسب:, :: 16:9 ::  نويسنده : امير

تربيت بچه ها تو خارج :

پسرم اگر كسي اذيتت كرد تو سعي كن

با شعور و شخصيت خودت بهش بفهموني كه كارش اشتباه بوده

هرگز با كسي دعوا نكن ...!

حالا تربيت بچه ها تو ايران :

پخمه نباش یه جوری بزن صدای خر بده



چهار شنبه 7 مرداد 1394برچسب:, :: 16:7 ::  نويسنده : امير

تو تا کسی نشسته بودیم

یارو داشت سیگار میکشید
.
.
.

بهش گفتم :

هیچ میدونی 30 درصد ضررش به تو میرسه 70 درصدش به من

گفت : خب بیا تو بکش

تا حالا تو عمرم اینجوری قانع نشده بودم



صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید ممنون از اينكه سر زدين لطفا نظر فراموش نشه در همين جا اعلام ميكنم بيشتر اين مطالب جمع اوري شده در سطح كل ايران مي باشد. از مطالب لذت ببر ممنون
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان طنز و آدرس aktanz.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





Alternative content




نظر سنجي